شعر ایذه/فلسفه ی جنون

متن مرتبط با «بهار» در سایت شعر ایذه/فلسفه ی جنون نوشته شده است

بهار

  • مَپرس از چه مسیری به من بهار رسیده ستبهار مثل سواری ست که از دیار رسیده ستهمیشه دلخوش تغییرم ُو گمان من این بودکه فصل سرد به پایان انتظار رسیده ستدر این رقابت با ماه و سال چَند به چَندیمکه درد های من و تو به بیشمار رسیده ستسقوط نیست به معنای انحطاط که هر رودفقط به قصد رهایی به آبشار رسیده ستسکوت دامنه دارم شبیه ابر بهاریدر امتداد نگاهت به کوهسار رسیده ستمرا که عهد زمستان فریب داد! ، پس از آنبهار بود،به موقع سر قرار رسیده ستفرزاد الماسی _ایذه بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها